احوال نوشت

ساخت وبلاگ
ساعت چهار صبح، تازه از کار دست کشیدم، یه سالی هست کارمند شدم بعضی شبام باید رو پروژه کار کنم، درگیر کارای سربازیم هستم‌ هم خونم تو اتاق بالای تخت خوابیده کامران تفتی داره میخونه. تو کارم موفقم، موفق تر از اونی که فکرش و میکردم. من حال کلیم خوبه شاید یه روزایی خوب نباشم. همراهی که بشه اسمش و گذاشت همراه واقعی کنارم نیست ولی خوبه روزگارم را دوست دارم...

می ام بلگفا مینویسم دلم برای چند تا دوست تنگ میشه یاد سال ۸۷ می افتم، یاد اون شور و حال...، یادش بخیر

.... از اسم روی سینه ریز او، از ریتم مریض، او از هرچه با من هست میترسمممممممم....

نوشته شده توسط زمستونی در دوشنبه سی ام فروردین ۱۳۹۵ |
بارون و دوست دارم هنوز چون تو رو یادم می آره......
ما را در سایت بارون و دوست دارم هنوز چون تو رو یادم می آره... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alb0rz بازدید : 165 تاريخ : جمعه 17 آذر 1396 ساعت: 1:52